سلام
جاتون خالی! چه صفایی داشت این سفر! تو دهه کرامت و زیارت آقا ...
اما ...
همه جا نشون از این بود که جشن تولده، همه با هر نژاد و قوم و مذهبی که بودند دعوت بودند؛ خیلی شلوغ بود، تا حالا اینقدر اونجا را شلوغ ندیده بودم.
خوب برگردیم سر خونه اولمون که میخواستیم بریم جشن تولد! اما نمی دونستیم چی باید برای این جشن تولد کادو ببریم! آخه رسمه هر کی داره میره جشن تولد کادو میبره. و نتونستیم چیزی را به رسم ادب پیدا کنیم...
همین جوری رفتیم و دل به دریا زدیم و گفتیم ...
آقا برای تولدت اومدیم، آقا هرکی میره تولد با خودش کادو هم داره... اما ما چی آقا ... اومدیم ... اما با کوله باری از گناه و دستای خالی...
نه تنها چیزی نیووردیم بلکه چیزهای زیادی هم ازتون میخوایم.
آقا شما را به همون بزرگیت، و به همون کریم بودنتون، قسم میدیم، ما را دست خالی از این جشن و مهمونی تولدتون ناامید بر نگردونید، آخه بهمون گفتن هیچ کسی دست خالی بر نمی گرده! حتی اگه مسیحی و ارمنی باشه ... حالا ما که جای خود داره! (یه کمی مغرور بشیم)